مشکل تر از زبان فرانسه
سلام
الان حدود سه ماه و نیمه که سر کار می رم بد نیست هرچی پیش می ره با همکارها آمیخته تر می شم و مشکلات مربوط به درک و فهم فرانسه و مهمتر از اون لهجه ی کبکی کمتر می شه . حدود یه هفته ای می شه که سوپروایزرمون (که یه خانوم هستند) ازم خواسته که زبان فارسی رو بهش یاد بدم. جلسه ی اول خواست که الفبای فارسی رو بهش یاد بدم. منم گفتم باشه ولی خوب الفبای فارسی هر حرفش یه حکایتی طول و درازی داره شما باید هر جمله ای که می خواهید یاد بگیرید به من بگید تا به فارسی یادتون بدم گفت نه من می خوام اول الفبا رو یاد بگیرم. گفتم باشه من برات یکبار می گم و بعد هر جلسه توی هر ساعت استراحتمون یکی از اونارو بهت یاد می دم. اونم قبول کرد . براتون بگم که الفبا رو که براش خوندم چشماش گرد شده بود حرف الف رو که براش توضیح دادم همراه با سه حرکت اَ اِ اُ همراه با چشمای گرد، دو سه باری هم سرش رو تکون داد.
بهم گفت باشه قبول جمله به جمله بهم یاد بده معادل فارسی هر جمله ای رو که من ازت می خوام بهم یاد بده. خلاصه یه نیم ساعتی صرف یاد دادن ضمایر فاعلی شد. حالا هر جلسه ای یکی دو جمله یاد می گیره البته جلسه ی بعد یادش رفته. به هر حال اینکار ادامه داره .
ولی خوب حالا اصل مطلب اینه که واقعا این زبان فارسی هم حکایتیه برای خودش، من شخصا تا حالا یه این قضیه فکر نکرده بودم ولی این چند وقته که دارم آموزش ابتدائی می دم به این نتیجه رسیدم که چقدر یاد گرفتن زبان و الفبای فارسی سخته . حالا ما چپ می ریم راست میایم می گیم واییییییییییییییییییییی چقدر این فرانسه سخته.
واقعا شما ها تا حالا به این قضیه فکر کرده بودید .....
دوستان عزیز سلام.